میدونید کلمه به کلمه خط به خط از کجا اومده؟  مثل اکثریت نمیگم که گفته باشم

میگم که بدونی غیر از تقلید راه های دیگه ای هم بازن

نمیخوام تو جماعت بت پرست نوشته هام مثل دلقکی بشن که خوشش بیاد

هنوز اول راهم و دارن نوشته ها لفظ ها رو کپ میزنن

من هر چی با حس بیاد میگم اگه نمیتونی و نمیبینی و نمیکنی ضعفه توئه

همه چی یکنواخت شبا تو خوابی و صبح ها تو رویا بعد میشینی کلی از حال و مستی و زندگی خیالی شبونت قصه میبافی

عقده سنگینه نه؟

اگه غیر اون که صاف جلوته نمیبینی که کوری

اگه غیر از ۶ و ۸ چیزی نمیشنوی که کری

اگه میبینی و میشنوی و هنوز خفه ای که لالی

دیگه وبلاگ باسه چی؟

چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دوسش داری و دیوونشی چقدر سخته که دلت بخواد سر تو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شدهچه قدر سخته که تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه

 

مریم

من هم معتقدم که دیگه کتاب دوست خوبی نمیتونه برای من باشه چرا یه زمان میتونست ولی حالا نه دیگه خیلی دیره حداقل برای من

حالا میگید چه کار باید کرد؟

هرگز دهخدا را نخواهم بخشید! هر چه میگردم واژه مناسبی برای بیان احساسم پیدا نمیکنم
ذهنم درد میکنه به نظرم لائیک شدم
اما هیچ وقت سعی نکن تو زندگیت صورت مسئله ای رو پاک کنی
معتقدم که هدف وسیله رو توجیه میکنه

 و با بال شیطان نیز میتوان به بهشت رفت
 براین اساس به تمام اهدافی که دارم میرسم
چیزهای زیادی برای خواستن هست که طمع انسان اجازه بروز آنرو نمیده

معتقدم عشق یعنی هیچ وجود خارجی ندارد واژه ای است بیخود

 

علی یارتون

 

 

قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مساله دوری و عشق و سکوت تو جواب همه مساله هاست

---------------

مریم


آموخته ام که گاهی مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است آموخته ام که مهم بودن خوب است ولی خوب بودن مهم تر است آموخته ام که این عشق است که زخم ها را شفا می دهد نه زمان آموخته ام هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق شویم آموخته ام که وقتی که عاشق میشوم ،عشق در ظاهرم نیز نمایان شود آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت
------------
آری خداوند عشق را در قلب انسان به ودیعه نهاد تا دوست بدارد تا بهانه ای باشد برای محبت برای جان دادن برای یکی شدن برای... آری عشق را بهانه ای برای مقاصد پوچ و عبث خویش قرار ندههیم که عشق را سازگاری با ریا نیست پس عشق را به زنجیر مکشیم




مریم