حسادت می کنم به رنگ دیوار، وقتی اتفاقی سایش بدنت به پوستش را حس می کند. حسادت می کنم به آفتاب، وقتی با نوازش آرام پوستت به تو گرمی میبخشد. حسادت می کنم به برگ گیاه، وقتی در گلدان آرام گرفته و حرکت تو از کنارش او را هیجان زده می کند و بی تاب و چرخان. و حسادت می کنم به پدرت، وقتی در زیر نور گرم به او لبخند میزنی. و به مادرت هم، وقتی چند لحظه پیش از خواب به یاد تو لبخند میزند. و به تختت که همه روز به هم آغوشی شبت پریشان و بهم ریخته است

همیشه فکر میکردی که منم بر ضدت ولی بالاخره فهمیدی غلطه فکرت

بیرونم کردی برا همیشه از تو قلبت ازم ساختی شیطانی شرور توی ذهنت

جدایی از من این بوده فکره بکرت  تورو نمیخوام این بود همیشه حرفت

گفتی منم باسه همیشه عشقت  حالا شدم برا خوردن خونت تشنه

برا همیشه از پیش تو میرم که  تا دوری رابطه رو قطع کنه ببنده

تا هرکی به ما خیره شدش نخنده  بهت گفتم با تو بودنم ازم ده

تا خدا تو بی کسی چشمامو نبنده  هوس بازی برا شما رونده

عشق و عشق بازی براتون چرنده   به خاطر همین زندگیتون میلنگه

روزا مثل هم شبا مثله همه تو چشم همه اشک خنده کمه تو دل دختر و پسر پره غمه  بزرگترین سرمایمون ماتمه اینجا ۷۰ میلیون مرد و زنه اما هر روز بی هدف تر میشن همه فکر نکن اینا فقط حرف منه از رو نگاه ملت داد میزنه

شب تو پارک خوابیدن تا صبح سیگار کشیدن پول بقیه رو دیدن چشم بستن و خندیدن

از پلیس ترسیدن از خونواده بریدن

بی پولی گرسنگی بیجایی تعظیم میکنی جلو هر بی سرو پایی

میدونم همش باسه یه لقمه نونه هر کی چابلوسی کنه زنده میمونه

 اینو همون گدای زیر پل میدونه  همونی که الان خونش تو شمرونه

چیه فکر کردی وضع همیشه اینطور نمیمونه؟ به چی امید داری این که یه شبه میشی میلیونر؟

نه رفیق من زندگی از این قشنگتر نمیشه خودتم بکشی وضع بدتر میشه بهتر نمیشه