زمانی که از مادر متولد شدم صدایی در گوشم طنین انداخت که میگفت: تا آخر عمر با تو هستم.از او پرسیدم تو کی هستی جواب داد: من غم هستم و من آن لحظه گمان کردم غم عروسکی است که ما با آن سرگرم می شویم ولی اکنون که مفهوما را در زندگی انسانها می توان درک کرد ،فهمیدم که ما عروسکی هستیم بازیچه غم

 

kv 7 ib

نظرات 2 + ارسال نظر
شکوفه سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ب.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام ..

خیلی قشنگ می نویسی ..

امیدوارم همیشه خوش و شاد باشی ...

در پپناه حق

شمیم سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام داداشی....... خیلی ناز بود..... فقط همینو میتونم بگم!........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد