خدایا باز این دل گرفته
باز با مرور خاطرات بازگشتم به ان دوران
با خوندن
نامه های خودم که هیچگاه به دست او نرسید و نخواهد رسید
نمیدونم ولی اینبار یه حس دیگری دارم
حس غریبی
میدانم چیست
اینبر دیگر در انتظارش نیستم
اینبار تنها حس افسوس در وجودم هست
حس خوشی نیست
حس دردناکی هستد
حسی است که با امدنش تمام وجودم را غم میگیرد
غمی که ریشه در غلب و روح دارد
و ریشه را میسوزاند
گو یی چیزی را از دل خاک بیرون اوری
خاطره ای ارزشمند با کوله باری از زمان
که نگاه کردن ان تنها اهی را از دل بر می خیزاند
اهی با تمام وجود
اهی که تنها میتوانی بگویی که اه است
ولی سنگین ترین وزنه ای است بر روی سینه ات
که با وجودش یارای کشیدن اه هم نیست
و تنها یک حس است
روزهای سختی گزراندم تا به نبودنت عادت کنم
و اکنون فکر کنم که دیگر عادت کردم
ولی چه سخت............
سلام
وبلاگت باحاله
با تبادل لینک چه طوری
www.fbi.blogsky.com
اینجا منم تنهام بدون خودم ....خودم را می جوییم...بیا پیشه من...لینک تبادل کنیم
اول این که دوما ٬ نه بی شوخی اگه اینا رو خودت می نویسی خیلی با حالی ٬ با تبادل لینک هم موافقم !!!