باهاش دوست شدم به سلامتیش پک زدم...
وقتی تموم کردیم بازم به سلامتیش پک زدم...
حالا که نیست میبینم وقتی داشتم به سلامتیش میزدم اصلا حواسم نبود که خودم دارم الکلی میشم...!!!!

چند شبی هستش که بیدارم

دود میکنم و میخندم کم آوردم.

طعم تلخ سیگارو دوست دارم
تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما تو اون پارک لعنتی
تلخ مثل آخرین دروغ تو
که بعد عید همو می بینیم
تلخ مثل نبودنت...!!!

آخرین باری که خندیدم قشنگ یادمه

هرهرهر با دنیا دوتایی به ریش خودم خندیدیم

که خر شدم و فکر کردم زندگی خیلی قشنگه....!!!!!

خیلی روز پیش به دوستی گفتم انسان مسئول سرنوشت خود است. معتاد، خیابانی، روسپی، عمله و کارتن خواب هر چه کرده اند، خود کرده اند. هیچ کس مقصر زندگی آنها نیست جز خود.

اگر افسرده باشی، اگر دیوانه باشی، اگر ولگرد باشی خود کرده ای. در این دنیا همه چیز ثابت است. اگر روزی من از این دنیا کم شوم، به اندازه ی سر سوزنی از این جهان چیزی کاسته نشده. اگر من بخندم به این دنیا چیزی اضافه نمی شود. اگر من خوب باشم… اگر بد باشم.


چند روزی است به این فکر می کنم که بدها محبوب ترند. خسته شدم از خوب بودن. جز تجاوز به روح، چیز دیگری عایدت نمی شود. در این دنیا دو نوع آدمها پیروزند. بد ها و بیخیال ها. ذات انسان سفید به این دنیا پا می گذارد. هر چه بد بکند، سفیدی تیره تر می شود… سیاهی تیرگی را نشان نمی دهد اما سفیدی چرا. وقتی سفید باشی، سیاهی ببینی عذاب می کشی، اما وقت سیاهی…


امروز سعی کردم سیاه باشم. به جلف ترین دختری که داخل مترو نشسته بود بیزینس کارت دادم! از دو نظر برایم جالب بود.

اول اینکه تا به حال داخل کوچه و خیابان این کار را نکرده بودم. از نظر من بی نهایت زننده ست… بود. شاید تنها یک کل با خود به من این نیرو را داد! احتمالا نیروی زیاد هم بود که او با لبخند ملیحی پذیرا شد. شاید یک کل برای زننده شدن، جلف شدن، سیاه شدن! آخرین باری که دیدم پسری داخل مترو به دختری بیزینس کارت می دهد، تجربه ی خنده با دوستی به همراه داشت. خوشحالم اگر من هم باعث خنده ی دو دوست شده باشم.


و دوم، چند روز پیش نوشته ی دختری را می خواندم. سوئد زندگی می کرد. با دوست پسرش از مرز زمینی قاچاقی به اروپا رفته بودند. دوست پسر بر اثر حادثه ای جدا می شود و دختر در کمپ تنها. پسر های ایرانی برای دوستی با دختر سرو دست می شکستند. به اولین و بهترین آنها “پا” می دهد. مجبور می شود “پا” بدهد. برای کاهش شر آنها لااقل. اولین و بهترین، پس از چند ماه برمیگردد ایران. پسر ها این بار پررو تر از قبل به دختر فشار می آورند. یک بار این کاررا کرده بود. دختر مجبور می شود دومی و سومی و … را قبول کند.

بعد از اینکه داخل مترو به “جلف ترین دختر” کارت دادم، در فاصله ی ۵ دقیقه ده نفر خواستند به دختر کرم بریزند. هر چند قبول نکرد اما این خاطره به ذهنم رسید و خندان شدم که سیاه تر شدم. و پست تر!

خداحافظ
گوشی قطع
پشتش سیگار
صدای ضبط زیاد
ریپیت
صدای داریوش
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را ... با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را
پشتش سیگار
روی تخت
گریه کنار هر عکس مشترک
پشتش سیگار
نگاه به ساعت دقیقه به ثانیه
پشتش سیگار
خیره بر گوشی چشم انتظار
پشتش سیگار
سال ها بدون تــــــــو...!!!

الان درست 2 سال و 4 روزه که ندیدمش

ای بابا بازم نشستیم پای بساط مشروب خوری
نفر اول: پیک اول اومد بالا گفت سلامتیه... تو اومدی توی فکرم، نشنیدم سلامتی چی بود گفتیم نوش رفتیم بالا...
نفر دوم: پیک دوم بازم سلامتیه..... من هنوز تو فکرت بودم نفهمیدم بازم سلامتیش چی بود نـــــــــوش و رفتیم بالا...
پیک سوم...
پیک چهارم...
پیک پنجم...
هنوزم هیچی نمیگم فقط گوش میدم به صحبتهای جمع
پیک ششم...
پیک هفتم: نذاشتم کسی بگه سلامتی گفتم پیک آخرمه دیگه نمیتونم.
این یکی و بخوریم سلامتیه... یه هــــــی از ته دلم میگم و بعد هم، بیخیال فقط سلامتیش که..

شب های تلخی بود همه چی واسم شده بود یه علامت سوال ...

همه و همه رو سر کار میزاشتم تا روزی که به سرم زد برگردم به سالهای قبلم

رفتم محلشون

جرات نداشتم قدم بردارم

همون جا یه نفرو سوار کردم

چند وقتی مهمون خونم بود

خیلی چیزا گیرم اومد

آخراش بوسیدمشو فرستادمش سفر....

دیگه هیچی واسه از دست دادن نداشتم ....

هیچی از من نمونده اما دلم براش سوخت ...........

ولش کردم،ولم کرد،همدیگرو ول کردیم..
ولی دیگه داغون نیستم،انیبار من بردم،دیگه مهم نیست چیکارا براش کردم،چقدر دوستش داشتم،غم دوریش خرابم کرده،هیچی نیست برام،دیگه نمیزارم فکرم خراب بشه با خاطراتش،وقتی اینطوری شد فهمیدم چقدر وقیحه؛فهمیدم لیاقت هیچیو نداشت الانم بخواد برگرده من نیستم..

چقدر خوبه تا وقتی با یکی هستی بتونی بهش محبت کنی ولی موقعی که اوضاع خراب شد و طرف شخصیتشو نشون داد بتونی راحت ولش کنی..

روزی که یکی کارشو باهاش کرد و پاشید تو صورتش و ولش کرد یاد من میفته که همه کار براش کردم و چیزی ازش نخواستم.